کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


روایت کامل و جامع مبارزه و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

درباره : حضرت علی اکبر علیه السلام منبع : پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۱۹۶ مستند به کتب دسته اول تاریخی

نخستین كسي[1]كه از بني هاشم خدمت امام علیه‌السلام رسيد و اذن ميدان گرفتند حضرت علي اكبر بودند، از این‌رو در زيارت ناحیه مقدّسه مي‌خوانيم: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا اَوَّلَ قَتِيلٍ مِنْ نَسْلِ خَيرٍ سَليِلٍ. امام علیه‌السلام بی‌درنگ اجازه دادند و حضرت علي اكبر راهي ميدان جنگ شدند؛ امّا  نگاه مأيوسانه‌اي به او‌كردند؛ در دل امام غوغايي بود.

                  چون به میدان زحرم اکبر رفت            روح از جـان حـرم یکسر رفت

                     آن طـرف مرگ به استقبـالـش             اين طـرف جـان پـدر دنبـالش

ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

درباره : حضرت علی اکبر علیه السلام منبع : مقاتل الطالبین، ص ۵۳و) الطبقات الکبری، ج ۵، ص ۱۶۳،( ( تاریخ طبری ، ج ۱۱ص ۵۲۰) ) نفس المهموم ص ۳۹۴

اکثر کتب معتبر تاریخی در خصوص زندگی حضرت علی اکبرعلیه‌السلام سکوت کرده و مطلبی ننوشته اند و فقط کسانی نظیر ابن سعد ) ( الطبقات الكبری ج ۵، ص ۱۶۳) طبری تاریخ طبری ج ۱۱ ص ۲۵۰ وشیخ عباس قمی (نفس المهموم ص ۳۹۴ ) بخشی ازکتب خود را به نقل زندگی نامه حضرت علی اکبر علیه‌السلام اختصاص داده اند که این کتب نیز به تاریخ ولادت حضرت علی اکبرعليه السّلام اشاره ای نکرده اند. شیخ مفید سن او را کوچکتر از امام سجاد علیه‌السلام می‌داند و ضمن خطاب کردن او با نام علی اصغر سن ایشان را ۱۹ سال ذکر می‌کند ( الارشاد، ص ۴۵۸) اما به نظر می‌رسد با توجه به حدیثی که ابن سعد از امام سجاد علیه‌السلام نقل می‌کند و حضرت علی اکبر را برادر بزرگتر خود معرفی می‌کند ( الطبقات الكبری ج ۵، ص ۲۱۱) و ابوالفرج هم سال ولادت او را در اواخر

روایت رزم و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام در کتب مختلف

درباره : حضرت علی اکبر علیه السلام منبع : ارشاد، اخبار الطوال، تاریخ طبری، روضة الواعظین، مقتل خوارزمی، اعلام الوری، لهوف، مثیر الاحزان ؛ تذکرة الخواص، بحار الانوار، جلاءالعیون، نفس المهموم، منتهی الامال، مقتل مقرم

الأرشاد شیخ مفید( از علمای قرن پنجم هجری):پس فرزندش على بن الحسين علیه‌السلام پيش آمد و مادرش ليلى دختر ابى قرة بن عروة بن مسعود ثقفى بود و از زيباترين مردم آن زمان بود، و در آن روز نوزده سال داشت پس حمله افكند و می‌گفت: ۱- منم على فرزند حسين بن على، بخانه خدا سوگند ما سزاوارتر به پيغمبر هستيم. ۲- بخدا سوگند پسر زنا زاده در باره ما حكومت نخواهد كرد، با شمشير شما را می‌زنم و از پدر خويش دفاع می‌كنم.  (شمشير ميزنم) شمشير زدن جوانى هاشمى و قرشى.
پس چند بار چنين حمله افكند، و مردم كوفه از كشتن او خوددارى می‌كردند، مرة بن منقذ عبدى گفت: گناه عرب بگردن من باشد اگر اين جوان بر من بگذرد و چنين حمله افكند و من داغ مرگش را بر دل پدرش ننهم، پس همچنان